اشعار «منصور پدرام» شاعر لارستانی در راستای هفته بزرگداشت مقام معلم

منصور پدرام شاعر بلند آوازه لارستانی در راستای هفته بزرگداشت مقام معلم اشعاری سرودند.

0 375

 

تقدیم به معلمانی که قدر و منزلتشان در یک روز، یک هفته و سال شناخته نگردد که فروغی همیشه جاویدند

تو بارانی و بارشت جان ببخشد
جهان خرمی چون بهاران ببخشد
زهر زره از گوهر تابناکت
فروغی دگر باره تابان ببخشد
شود نو به نو طرح نقش و نگارت
بسی جلوه های فراوان ببخشد
نقاب غبارم ، ز اندیشه برداشتی
چنان شستشویی که باران ببخشد
خدا در وجود تو مهری نهاده است
که ما را ز کوی تو امکان ببخشد
در گنج معنی به رویم گشودی
که والاتر از گوهری ،آن ببخشد
از آغاز ره در نشیب و فرازم
چراغ تو نور فروزان ببخشد
کجا می رود نقشت از خاطراتم
اگر روزگارانم، هجران ببخشد
به صاحبدلان می سرایم سرودی
ز نایم که آوایش ازجان ببخشد
گواهی دهد خاطر از مهر گرمت
مرا ز آن همه لطف، سامان ببخشد
مرا یاد آن درس و مشق و کلامت
به پیرانه سر شوق طفلان ببخشد
تمامیِ فصلت خزانی ندارد
همه روز و سالت گلستان ببخشد
از آبِ حیاتی، تو شاداب تر
زلال تو صد چشمه ساران ببخشد
چگونه مرا ممکن آید سپاست
که جاه وجلال تو یزدان ببخشد
حریمت به حرمت نگهبانم،اما
خدایت ز لطفش نگهبان ببخشد
ز خورشید روشنتر آمد چراغت
شب جهل را چهره رخشان ببخشد
بلندای نام تو،استاد نازم
که اندیشه را اوج عرفان ببخشد
تو ای ابر رحمت ببارانِ ز مهر
که از بارشت نور ایمان ببخشد
سخن کوته این است جان کلامم
که تعلیم استاد، انسان ببخشد
به دست تو زد بوسه ،پدرام، و گفت
که هر واژه با دست تو، جان ببخشد.

🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸

درودت باد،،مـــــعلـــــم،،
در کلام تو می کنم احساس
معنی بی کرانه دریا را
می نشانی به ساحل امید
پرتو پر فروغ فردا را
خوشه خوشه زخرمنت گیرم
شد وجودم ز دانشت پر بار
با تلاش تو راه ما هموار
رنجت ای آشنا شود تکرار
ای معلم ز شمع جان خویش
شعله معرفت تو افروزی
تیرگی ها به نور جانبخشت
با چراغ وجود خود سوزی
من هنوز آن طنین آوایت
داده ام گوش و گشته ام هشیار
مایه از جان نهادی و خواندی
هر حدیثی بگوش من صد بار
وسعتی در حریم نامت هست
از کران تا کرانه چون دریا
زیر چتری به سایبانی سبز
نخل امید ما ز تو پویا
در مقام تو در نمی گنجد
هر کلامی که بر زبان آرم
از تو نا گفتنی بسی دارم
گرچه آن را به صد زبان آرم
بر بلندای نام پاک تو
می سرایم به شعر خود پرشور
نقش رنگین کمانت اندر جان
می کشم من به وسعتی چون نور
برنشاند به شعر خود ،پدرام،
گوهر پرفروغ نامت را
جرعه ی دیگری ببخشم باز
آن شراب زلال جامت را

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

نه + نه =